هوش مصنوعی: این شعر از بیدل به موضوعاتی مانند هوس، فقر، آزادگی، فطرت انسانی و رستگاری می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند گلشن، بلبل، شاهین و کشتی، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان می‌کند. او از هوس‌های دنیوی، تکبر و حرص انتقاد کرده و بر اهمیت آزادگی و رستگاری تاکید می‌نماید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌های به کار رفته ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۷۶۱

درگلشن هوس‌که سراغ‌گلیش نیست
گریأس نوحه سربکند بلبلیش نیست

آن ساز فتنه‌ای‌که تو محشر شنیده‌ای
زیر و بم توگر نبود غلغلیش نیست

دیدیم حسن ساختهٔ اعتبار جاه
هرگاه بی‌نطاقه شود کاکلیش نیست

یارب به حال مفلسی خواجه رحم‌کن
بیچاره خربه عرض چه نازد جلیش نیست

آزادگان ز فکر رعونت منزه‌اند
باگردن آنکه ساز ندارد غلیش نیست

صیادی هوس‌، چقدر ننگ فطرت است
شاهین حرص می‌پرد وچنگلیش نیست

بر انفعال‌، عشرت این بزم چیده‌اند
تاشیشه‌سرنگون نشودقلقلیش‌نیست

تدبیر رستگاری جاوید، نیستی‌ست
این بحرغیرکشتی واژون پلیش نیست

از قطره تا محیط وبال تعلق است
بیدل خوش‌آنکه الفت جزووکلیش نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.