هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به مفاهیمی مانند ناپایداری دنیا، بیاعتباری تعلقات مادی، اهمیت عشق و معرفت نفس، و نفی خودپرستی میپردازد. شاعر با استفاده از استعارههای پیچیده، مخاطب را به تفکر در مورد حقیقت وجود و رهایی از دلبستگیهای گذرا دعوت میکند.
رده سنی:
18+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیازمند درک و تجربهی زندگی است که معمولاً در سنین پایین کمتر وجود دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی سنگین، برای مخاطبان جوانتر ممکن است نامفهوم یا کسلکننده باشد.
غزل شمارهٔ ۷۷۷
جهان قلمرو توفان اعتبار تو نیست
ز هرچه رنگ توان یافتن بهار تو نیست
کمند همت وحشت سوار عشق رساست
هوس اگرهمه عنقا شود شکارتونیست
زلافترک میفکنخلل بههمت فقر
شکست هردو جهان یککلاهوار تو نیست
شرر به چشم تغافل اشارتی دارد
که این بساط هوس جان انتظار تو نیست
سحر چهکرد درتن باغ تا توخواهیکرد
به هوش باشکه فرصت نفس شمارتو نیست
کجاست آینهای کزنفس نباخت صفا
هوای عالم هستی همین غبار تو نیست
کدام موج درین بحر بیتردد ماند
به خود مناز ز جهدیکه اختیار تو نیست
حضور ساغر خمیازه میدهد آواز
که هیچ نشئه بهگلکردن خمارتو نیست
کدام رمز و چه اسرار، خویش را دریاب
که هرچه هست نهان غبرآشکارتونیست
بهخود چهالفت بیگانگیست شوق تو را
که محو غیری وآیینه درکنارتو نیست
مثال شخص درآیینهگرد وحشت اوست
توگر ز خودنروی هیچکس دچارتو نیست
دلیل خویش پس از مرگ هم تویی بیدل
چو شمعکشتهکسی جز تو بر مزارتو نیست
ز هرچه رنگ توان یافتن بهار تو نیست
کمند همت وحشت سوار عشق رساست
هوس اگرهمه عنقا شود شکارتونیست
زلافترک میفکنخلل بههمت فقر
شکست هردو جهان یککلاهوار تو نیست
شرر به چشم تغافل اشارتی دارد
که این بساط هوس جان انتظار تو نیست
سحر چهکرد درتن باغ تا توخواهیکرد
به هوش باشکه فرصت نفس شمارتو نیست
کجاست آینهای کزنفس نباخت صفا
هوای عالم هستی همین غبار تو نیست
کدام موج درین بحر بیتردد ماند
به خود مناز ز جهدیکه اختیار تو نیست
حضور ساغر خمیازه میدهد آواز
که هیچ نشئه بهگلکردن خمارتو نیست
کدام رمز و چه اسرار، خویش را دریاب
که هرچه هست نهان غبرآشکارتونیست
بهخود چهالفت بیگانگیست شوق تو را
که محو غیری وآیینه درکنارتو نیست
مثال شخص درآیینهگرد وحشت اوست
توگر ز خودنروی هیچکس دچارتو نیست
دلیل خویش پس از مرگ هم تویی بیدل
چو شمعکشتهکسی جز تو بر مزارتو نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.