هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که بر ناتوانی انسان در درک کامل حقایق عالم و وابستگی او به خداوند تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که فهم انسان محدود است و همه چیز به اراده الهی وابسته است. او از غرور و خودبینی انسان انتقاد می‌کند و یادآور می‌شود که انسان در نهایت به خداوند نیازمند است و جایی برای ناز و غرور ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سن 16 سالگی به بعد در افراد شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۷۷۸

در خیال مزن فهم خویش سازتو نیست
چو شمع جیب‌تو جز بوتهٔ‌گداز تو نیست

زکارگاه خیالت کسی چه پرده درد
که فطرت توهم از محرمان رازتو نیست

به غیر نیستی از اعتبار عالم رنگ
به هرچه فخرکنی باب امتیازتو نیست

زدستگاه تصنع تری به آب مبند
حقیقتی‌که تو داری به جز مجاز تو نیست

به سایه نیز ندارد غرور خاک حساب
نشیب هرچه‌کنی فهم جزفرازتونیست

به غیر سجده ز خاک ضعیف منفعلی‌ست
ز جست وخیز برآ این قدر نماز تو نیست

تردد دو جهان آرزوی مقصد خلق
به‌عرصه‌ای‌ست‌که یک‌گام هرزه‌تاز تو نیست

به پردهٔ تپش دل هراز مضراب است
توگر نفس نزنی دهر نغمه‌سازتو نیست

زچشم بستن خود غافلی‌، امل تا چند
حریف نیم‌گره رشتهٔ دراز تو نیست

ز اختیار درین بزم دم مزن بیدل
جهان‌، جهان نیاز است‌، جای ناز تو نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.