هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی‌های طبیعت و احساسات انسانی می‌پردازد. در آن از عناصری مانند باغ، خورشید، آینه، خواب، و درد طلب استفاده شده است تا مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان کند. شاعر از تضادها و پارادوکس‌های زندگی سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند عشق، رنج، و جستجوی حقیقت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و تأمل دارند که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۸۰۸

زان خوشه‌که میناگری باغ عنب داشت
هر دانه پریخانه ی بازار حلب داشت

خورشید پس از رفع سحر پرده‌ دری‌ کرد
تاگرد نفس کم نشد این آینه شب داشت

یکتایی‌اش افسون ادب خواند بر اظهار
مقراض بیان‌گشت زبانی‌که دو لب داشت

مفهوم نگردیدکه ما و من هستی
در خواب‌عدم این‌همه هذیان‌ز چه‌تب داشت

بی‌تجربه مکشوف نشد نفرت دنیا
تا وصل‌دماغ همه‌کس حرص عزب داشت

از مشتری و زهره، نه رنگی‌ست‌، نه بویی
این باغ همین‌ خار و خس راس و ذنب داشت

چیزی ننمودیم‌که ارزد به خیالی
تمثال ز آیینهٔ تحقیق ادب داشت

صد هرگز به امل هرزه شمردیم وگرنه
سر تا قدم‌شمع همین یک‌دو وجب داشت

گر بر خط تسلیم قضا سر ننهادیم
پیشانی بی‌سجدهٔ ما چین غضب داشت

دلگیرتر از منت مرهم نتوان زیست
زخمی‌که‌ لب ‌از خنده‌ ندزدید طرب داشت

بیدل دل هر ذره تپش‌خانهٔ آهی‌ست
نایابی مطلب چقدر درد طلب داشت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.