هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، حیرت، و ناپایداری زندگی می‌پردازد. شاعر از طبیعت و عناصری مانند بلبل، گل، و شمع برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و به مفاهیمی مانند فریب، عجز، و گذر زمان اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی دارند تا به طور کامل درک شوند.

غزل شمارهٔ ۸۱۴

شب‌که شور بلبل ما ریشه درگلزار داشت
بوی‌ گل در غنچه رنگ ناله در منقار داشت

نغمه‌ جولا‌ن صید نیرنگ‌ که‌ زین‌ صحرا گذشت
ترکش تیر بتان فریاد موسیقار داشت

رخصت یک جنبش مژگان نداد آگاهی‌ام
حیرت اینحا خواب یا از دیدهای بیدار داشت

عقدهٔ محرومیِ کس فکر جمعیت مباد
تا پریشان بود دل‌، بویی ز زلف یار داشت

داغ بی‌دردی نشاند، آخر به خاک تیره‌ام
بود پر چتر گل‌، تا شمع در پا خار داشت

گر همه‌ کفر است نتوان سر ز همواری‌ کشید
سبحه را دیدیم طوف حلقهٔ زنار داشت

عجز هم‌کافی‌ست‌ هرجا مقصد از خود رفتن‌ است
سایه ‌هستی تا عدم یک لغزشی هموار داشت

صفحه‌ای آتش زدیم آیینه‌ها پرداختیم
سوختن ‌چندین ‌چراغان چشمک ‌دیدار داشت

ب‌ی‌گل صد انجمن بی‌پرده بود اما چه سود
التفات رنگ ما را درپس دیوار داشت

نارسابی صد خیال هرزه انشا کند
طینت بیکار، ما را بیشتر در کار داشت

عمرها شد چون‌گهر تهمت‌کش بی‌دردی‌ام
یاد ایامی‌ که چشمم یک دو شبنم‌وار داشت

آسمانی از کف خاک اختراع غفلت است
بیدل از فخری ‌که ما دارپم باید عار داشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.