هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی نمادین و پر از تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، جدایی، و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از احساسات عمیق خود سخن می‌گوید و از ناکامی‌ها و دردهایش در زندگی یاد می‌کند. استفاده از عناصر طبیعت مانند بهار، سنگ، و گل‌ها به غنای تصاویر شعر افزوده‌است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از زبان نمادین و پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۱۶

تا جنون نقد بهار عشرتم در چنگ داشت
طفل اشکی هم‌که می‌دیدم به دامن سنگ داشت

عمری از فیض لب خاموش غافل زیستم
نغمهٔ عیش ابد این ساز بی‌آهنگ داشت

با همه وحشت غبار دامن خاکیم و بس
اشک در عرض‌روانی نیز عذر لنگ داشت

ازگهر تهمت‌کش افسردن است اجزای بحر
هرکه اینجا فال راحت زد مرا دلتنگ داشت

پای در دامن شکستم شد ره و منزل یکی
جرأت رفتار در هرگام صد فرسنگ داشت

موج لطف از جوهر تیغ عتابش چیده‌ایم
غنچهٔ چین جبینش ازتبسم‌رنگ‌داشت

سعی هستی هیچ ما را برنیاورد از عدم
آتش ما هرکجا زد شعله جا در سنگ داشت

کاش هجران داد من می‌داد اگر وصلی نبود
شمع‌تصویرم‌که از من سوختن هم ننگ‌داشت

نیست جوش لاله وگل غیر افسون بهار
هرقدر ما رنگ گرداندیم اونیرنگ‌داشت

شمع را افروختن در داغ دل خواباند و رفت
منت صیقل چه مقدار انفعال زنگ داشت

نقش پرتو برنمی‌دارد جبین آفتاب
غیر هم اوبود لیک ازنام بیدل ننگ داشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.