هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و حسرت‌های عاشقانه می‌پردازد. شاعر از نگاه پرجوش حسرت‌آمیز، بی‌قراری‌های عشق، گذر زمان و فراموشی یاد می‌کند. تصاویری مانند موج روغن بادام، رنگ خزانی، و غبار پریشان، حس غم و اندوه را تقویت می‌کنند. شعر با مفاهیمی مانند عشق، جنون، فنا، و تنهایی گره خورده است.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فنا و عدم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۸۲۴

شب‌ که جوش‌ حسرتی ‌زان نرگس‌ خودکام داشت
چشمهٔ آیینه موج روغن بادام داشت

یاد آن شوقی‌که از بیطاقتیهای جنون
دل تپیدن نیز در راهت شمار گام داشت

پختگی در پردهٔ رنگ خزا‌نی بوده است
میوه هم در فکر سرسبزی خیالی خام داشت

باد دامانت غبارم را پریشان کرد و رفت
سرمه‌ای در گوشهٔ چشم عدم آرام داشت

مصرع آه من از لعل تو پر بی‌بهره ماند
باب تحسین ‌گر نبود اهلیت دشنام داشت

از سراغ رفتگان جز گفتگو آثار نیست
شخص ‌هستی در نگین ‌بی‌نشانی نام داشت

چشم وا کردیم و آگاه از فنای خود شدیم
چون شرر آغاز ما آیینهٔ انجام داشت

عالمی را صید الفت‌ کرد رنگِ عجز من
در شکست ‌خویشتن‌ مشت ‌غبارم ‌‌دام داشت

عیشها کردیم تا بر باد رفت اجزای ما
خانهٔ ما بعد ویرانی هوای بام داشت

ناله را روزی ‌که اوج اعتبار نشئه بود
چون‌جرس بیدل ‌به‌جای ‌باده ‌دل ‌در جام داشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.