هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، شاعر سبک هندی، سرشار از تصاویر پیچیده و استعاره‌های عرفانی است. شاعر از عشق، هستی، حیرت، و رازهای نهفته در دل سخن می‌گوید. او از مفاهیمی مانند محبت، جنون عشق، و رنج‌های بشری با زبانی نمادین یاد می‌کند. ابیات به‌ظاهر پراکنده، اما درون‌مایه‌ای واحد دارند: جست‌وجوی معنا در میان آشوب هستی.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده، درک شعر را برای مخاطبان جوان دشوار می‌کند. همچنین، برخی مضامین مانند جنون و رنج‌های عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۸۲۵

شب‌که طاووس مرا شوق تو بال‌افشان داشت
یک جهان چشم به هم برزدن مژگان داشت

هرچه جوشید ز موج و کف این قلزم وهم
نفسی بود که در پرده دل توفان داشت

رمز بی‌رنگی ما فاش شد از شوخی رنگ
شیشه آورد برون آنچه پری پنهان داشت

تا ز هستی اثری هست محبت رسواست
حرمت ناله به زنجیر نفس نتوان داشت

حیرت از شش جهتم در دل آیینه‌ گرفت
ورنه هر مو به تنم صد مژه بال‌افشان داشت

آخر از عجز طلب اشک دواندیم به چشم
پای خوابیده ما آبله در مژگان داشت

همه جا دیده یعقوب غبارانگیز است
یا رب اقلیم محبت چقدر کنعان داشت

هیچ روشن نشد ازهستی ما غیرحجاب
شخص تصویر همین پیرهن عریان داشت

عاقبت کسوت مجنون به عرق گشت بدل
فصل تأثیر جنون این همه تابستان داشت

تنگی‌حوصله‌دار ترک علایق‌بیدل
یادگردی‌ که به هم چیدن او دامان داشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.