هوش مصنوعی: این متن به مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی مانند جستجوی بی‌ثمر، حقیقت گمشده، واهی بودن خیالات، و رنج‌های بشری می‌پردازد. شاعر از تلاش‌های بی‌حاصل، تعلقات دنیوی، و عدم درک حقیقت وجودی انتقاد می‌کند و به مفاهیمی مانند مجاز و حقیقت، هویت، و عدم اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم پیچیده‌ی فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و پوچی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۸۸۱

ره مقصدی که گم است و بس به خیال می ‌سپری عبث
توبه هیچ شعبه نمی‌رسی چه نشسته می‌گذری عبث

ز فسانه سازی این وآنگه رسد به معنی بی‌نشان
نشکسته بال و پر بیان به هوای او نپری عبث

چمن صفا و کدورتی می جام معنی و صورتی
همه‌ای ولی به خیال خود که تویی همین قدری عبث

ز زبان شمع حیا لگن سخنی‌ست عِـبرت انجمن
که درین ستمکده خارپا نکشیده‌ گل به سری عبث

هوس جهان تعلقی سر و برگ حرص و تملقی
چو یقین زند در امتحان به غرور پی سپری عبث

نگهت به خود چو فرارسد به حقیقت همه وارسد
دل شیشه ‌گر به فضا رسد نتپد به وهم پری عبث

چو هوا ز کسوت شبنمی نه شکسته ا‌ی نه فراهمی
چقدر ستمکش مبهمی که جبین نه‌ای و تری عبث

نه حقیقت تو یقین نشان نه مجازت آینهٔ‌گمان
چه تشخصی چه تعینی که خودی غلط دگری عبث

به هوا مکش چو سحر علم به حیا فسون هوس مدم
عدمی عدم عدمی عدم ز عدم چه پرده‌دری عبث

خجلم زننگ حقیقتت ‌که چو حرف بیدل بی‌زبان
به نظر نه‌ای و به گوشها ز فسانه دربه‌دری عبث
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.