هوش مصنوعی:
این شعر به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند قدم و حدوث، توهمات بشری، و رابطهی بین خالق و مخلوق میپردازد. شاعر از استعارههایی مانند آینه، طاووس خیال، و دریا برای بیان مفاهیم عمیق استفاده میکند و بر این نکته تأکید دارد که جهان و پدیدههای آن تحت تأثیر نیرنگ حدوث قرار دارند.
رده سنی:
18+
محتوا شامل مفاهیم پیچیدهی عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عمیق دارد. همچنین، استفاده از استعارههای سنگین ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۸۸۵
نتوان برد زآینهٔ ما رنگ حدوث
شیشهایداشت قدمآمده بر سنگ حدوث
نیست تمهید خزان در چمن دهر امروز
بر قدیم است زهم ریختن رنگ حدوث
سیر بال و پر اوهام بهشت است اینجا
همه طاووس خیالیم ز نیرنگ حدوث
بحر و آسودگی امواج و تپشفرسایی
اینک آیینهٔ صلح قدم و جنگ حدوث
دیر و ناقوس نوا، کعبه و لبیک صدا
رشته بسته است نفس اینهمه بر چنگ حدوث
میسزد هر نفسم پای نفس بوسیدن
کز ادبگاه قدم می رسد این لنگ حدوث
صبح تا دم زند از خویش برون میآید
به دریدن نرسد پیرهن تنگ حدوث
دو جهان جلوه ز آغوش تخیل جوشید
چقدر آینه دارد اثر بنگ حدوث
عذر بیحاصلی ما عرقی میخواهد
تا خجالت نکشی آبشو از ننگ حدوث
غیب غیب است شهادت چه خیال است اینجا
بیدل از ساز قدم نشنوی آهنگ حدوث
شیشهایداشت قدمآمده بر سنگ حدوث
نیست تمهید خزان در چمن دهر امروز
بر قدیم است زهم ریختن رنگ حدوث
سیر بال و پر اوهام بهشت است اینجا
همه طاووس خیالیم ز نیرنگ حدوث
بحر و آسودگی امواج و تپشفرسایی
اینک آیینهٔ صلح قدم و جنگ حدوث
دیر و ناقوس نوا، کعبه و لبیک صدا
رشته بسته است نفس اینهمه بر چنگ حدوث
میسزد هر نفسم پای نفس بوسیدن
کز ادبگاه قدم می رسد این لنگ حدوث
صبح تا دم زند از خویش برون میآید
به دریدن نرسد پیرهن تنگ حدوث
دو جهان جلوه ز آغوش تخیل جوشید
چقدر آینه دارد اثر بنگ حدوث
عذر بیحاصلی ما عرقی میخواهد
تا خجالت نکشی آبشو از ننگ حدوث
غیب غیب است شهادت چه خیال است اینجا
بیدل از ساز قدم نشنوی آهنگ حدوث
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.