هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های طبیعت مانند صبح، خندهٔ صبح، شبنم و گل‌ها اشاره دارد، اما در پس این زیبایی‌ها، درد و رنج عاطفی نهفته است. شاعر از ناامیدی، زخم‌های دل و گذر عمر سخن می‌گوید و با تصاویری مانند اشک، شبنم و خندهٔ صبح، تضاد بین شادی ظاهری و غم درونی را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی، همچنین پرداختن به موضوعاتی مانند ناامیدی و گذر عمر، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌کند. این محتوا更适合 افرادی که از بلوغ فکری و عاطفی بیشتری برخوردارند.

غزل شمارهٔ ۹۰۰

نداشت دیده من بی‌تو تاب خندهٔ صبح
ز اشک داد چو شبنم جواب خندهٔ صبح

تبسم‌ گل زخم جگر نمک دارد
قیامتی است نهان در نقاب خندهٔ صبح

نوشته‌اند دبیران دفتر نیرنگ
به روزنامچهٔ ‌گل حساب خندهٔ صبح

درین‌قلمرو وحشت‌کجاست فرصت عیش
مگرکشی نفسی در رکاب خندهٔ صبح

نشاط خسته‌دلان بین و سیر ماتم‌کن
که هیچ‌ گریه نیرزد به آب خندهٔ صبح

چه جلوه‌ام که ز فیض شکسته رنگی یأس
کشیده‌اند به روبم نقاب خندهٔ صبح

به حال زخم دلم‌کس نسوخت غیر از داغ
جز آفتاب ‌که باشد کتاب خندهٔ صبح

به غیر شبنم اشک از بهار عمر نماند
بجاست نقطهٔ چند ازکتاب خندهٔ صبح

به عیش نیم نفس ‌گر کشی مباش ایمن
که می‌کشند ز شبنم‌گلاب خندهٔ صبح

گمان مبر من و فرصت‌پرستی آمال
که شسته‌ام دو جهان را به آب خندهٔ صبح

درین چمن‌که امید نشاط نومیدی‌ست
ز رنگ باخته دارم سراب خندهٔ صبح

غبار رفته به بادم نفس‌شمار بقاست
به من‌کنید عزیزان خطاب خندهٔ صبح

رسید نشئهٔ پیری چه خفته‌ای بیدل
به‌ گریه زن قدحی از شراب خندهٔ صبح
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.