هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، با تصاویر شاعرانه و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، شکست، امید و جستجوی معنا می‌پردازد. شاعر از حالات روحی خود مانند بی‌تابی، مستی، ضعف و شرم سخن می‌گوید و از عناصر طبیعت مانند ماه، گل، شبنم و آتش برای بیان احساساتش استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم پیچیده‌ای است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۹۴۸

سیه مستی به دور ساغرت بیتاب می‌گردد
به‌ عرض سرمه‌ گرد چشم ‌مستت ‌خواب می‌گردد

کمین عشرتی دارد اما ساز اشکی‌ کو
درین ‌گلشن چو شبنم ‌گل‌ کند مهتاب می‌گردد

ضعیفی مایهٔ شوق سجودم در بغل دارد
شکست رنگ تابی پرده شد محراب می‌ گردد

شد ازترک تماشا خار را هم بستر مخمل
به چشم بسته مژگان دستگاه خواب می‌ گردد

گل ناز دگر می‌خندد از کیفیت عجزم
شکست رنگ من در طرهٔ او تاب می‌گردد

ز دل خواهی نوایی واکشی مگذار بی‌یأسش
همان سعی شکست این ساز را مضراب می‌ گردد

مکن دل را عبث خجلت‌گداز خودفروشیها
که این ‌گوهر به عرض شوخی خود آب می گردد

امید عافیت از هرچه داری نذر آفت‌ کن
زآتش مزرع بیحاصلان سیراب می‌گردد

ز شرم زندگی چندان عرق‌ریز است اجزایم
که گر رنگی به گردش آورم گرداب می گردد

فلک می‌پرورد در هر دماغی شور سودایی
جهانی را سر بیمغز از این دولاب می‌ گردد

در عزم شکست خویش زن‌گر جراتی داری
درین ره هر قدر گستاخی است آداب می‌گردد

به‌هر جرات حریف تهمت قاتل نی‌ام بیدل
به‌ کویش می‌برم خونی‌ که آنجا آب می‌ گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.