هوش مصنوعی: این شعر از بیدل اکبرآبادی بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ تنهایی، غم و اندوه ناشی از فراق، و بی‌ثباتی زندگی است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند 'ساغرم بی‌ تو داغ می‌گردد' و 'لاله‌سان هرگلی که می کارم، آشیان کلاغ می‌گردد' به توصیف حالات درونی خود می‌پردازد. شعر همچنین به مفاهیمی مانند گذرایی زندگی، ناامیدی و جستجوی معنا اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌های به کار رفته نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۹۵۱

ساغرم بی‌ تو داغ می ‌گردد
نقش پای چراغ می‌گردد

لاله‌سان هرگلی که می کارم
آشیان کلاغ می‌گردد

دور این بزم رنگ‌گردانی‌ست
ششجهت یک ایاغ می‌گردد

خلق آسودل در عدم عمریست
به وداع فراغ می‌گردد

در بساطی که من طرب دارم
مطربش بانگ زاغ می‌گردد

من اگر سر ز خاک بردارم
نقش پا بیدماغ می‌گردد

شرر کاغذ است فرصت عیش
می‌پرد رنگ و باغ می‌گردد

منع پرواز از تپش مکنید
سوختن بی‌چراغ می‌گردد

همچو عنقا کجا روم بیدل
گم شدن هم سراغ می‌گردد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.