هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و پر از تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند عشق، جستجوی معنوی، رنج‌های درونی، و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند نقاب، آیینه، رنگ و بو برای بیان حالات روحی و عرفانی خود استفاده می‌کند. در نهایت، شعر به حیرت و سکوت در برابر اسرار عشق و هستی ختم می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و استعاری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی برای درک بهتر دارند.

غزل شمارهٔ ۹۶۷

رنگم نقاب غیرت آن جلوه می‌درد
فطرت جنون کند که ز بویم اثر برد

شادم ‌که بی‌ نشانی آثار رنگ و بو
بیرونم از قلمروتحقیق پرورد

این چار سو ادبگه سودای نازکیست
عمری‌ست ضبط آه من آیینه می‌خرد

خلقی در امل زد و با داغ یأس رفت
آتش به‌کارگاه فسون خانهٔ خرد

داغم ز جلوه‌ای که غرور تغافلش
آیینه‌خانه‌ها کند ایجاد و ننگرد

هنگامهٔ قبول نفس بسکه تنگ بود
پا تا سرم چو شمع ز هم خورد دست رد

نقاش شرم دار ز پرداز انفعال
تصویرم آن ‌کشد که ز رنگم برآورد

آیینهٔ خرام بهار است‌ گرد رنگ
من نقش پا خیال تو هرجا که بگذرد

طاووس من بهار کمین چه مژده است
عمری‌ست بال می‌زنم و چشم می‌پرد

بیدل جواب مطلب عشاق حیرت‌ست
آنکس ‌که نامه‌ام برد آیینه آورد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.