هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی همچون عشق، جنون، هستی و عدم، رنج‌های زندگی، و گذر زمان می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند نفس، طبیعت، خوش‌خویی، و فراموشی سخن می‌گوید و به چالش‌های روحی و فلسفی انسان اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ متن از لحاظ زبانی و مفهومی پیچیده است و درک آن نیاز به دانش ادبی و فلسفی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ، عدم، و رنج‌های وجودی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۹۹۰

هوس‌پیمای فرصت گرد کلفت در قفس دارد
همین خاک است و بس گر شیشهٔ ساعت نفس دارد

لب از خمیازهٔ صبح قیامت تا نمی‌بندی
خم آسودگی جوش شراب خام‌رس دارد

در سعی جنون زن‌، از وبال هوش بیرون آی
به زحمت تا نگیرد کوچهٔ دانش عسس دارد

نه‌تنها شامل هستی‌ست عشق بی‌نشان جوهر
عدم هم زآن معیت دستگاه پیش و پس دارد

جنون الرحیلی شش جهت پیچیده عالم را
مپرس از کاروان منزل هم آهنگ جرس دارد

برون آر از طبیعت خار خار وهم آسودن
که چشم بی‌نیازان از رگ این خواب خس دارد

نفس هر پر زدن خون دگر در پرده می‌ریزد
طبیب زندگی شغلی همین نیش مجس دارد

خراش دامن عزت مخواه از ترک خوشخویی
که راه کوی بدکیشی سگان بی‌مرس دارد

محبت عمرها شد رفته می‌جوشد ز خاطرها
ندارد جز فراموشی کسی گر یاد کس دارد

ندامت نیست غافل از کمین هیچکس بیدل
به هر دستی که عبرت وارسد دست مگس دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.