هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های طبیعت و حالات عاشقانه و عرفانی می‌پردازد. با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند نرگس سرمه‌سا، گلستان، و گلاب، حالات روحی و عاطفی عمیقی را بیان می‌کند. همچنین، نقدی ظریف بر ریا و تزویر در رفتارهای ظاهری دارد و بر اهمیت صداقت و خودشناسی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۹۹۱

جهان‌، جنون بهار غفلت‌، ز نرگس سرمه‌ساش دارد
ز هر بن مو به خواب نازیم و مخمل ما قماش دارد

اگر دهم بوی‌ شکوه بیرون ز رنگ تقریر می‌چکد خون
مپرس ازیأس حال مجنون دماغ‌گفتن خراش دارد

چو شد قبول اثر فراهم زخاک‌گل می‌کند حنا هم
فلک دو روزی غبار ما هم به زبرپای تو کاش دارد

گشاد بند نقاب امکان به سعی بینش مگیر آسان
که رنگ هر گل درین‌ گلستان تحیر دور باش دارد

به‌گرد صد دشت و در شتابی‌که قدر عجز رسا بیابی
سراز نفس سوختن نتابی به خود رسیدن تلاش دارد

حذر ز تزویر زهدکیشان مخور فریب صفای ایشان
وضوی مکروه خام‌ریشان هزارشان و تراش دارد

نشسته‌ام ازلباس بیرون دگرچه لفظ وکدام مضمون
به خامشی نیز ساز مجنون هزار آهنگ فاش دارد

سخن به نرمی ادا نمودن ز وضع شوخی حیا نمودن
عرق نیاز خطا نمودن‌ گلاب بزم معاش دارد

خطاست بیدل زتنگدستی به فکرروزی الم‌پرستی
چو کاسه ‌هر کس به ‌خوان‌ هستی ‌دهن‌ گشوده ‌است ‌آش دارد
وزن: مفاعلن فع مفاعلن فع مفاعلن فع مفاعلن فع
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.