هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به مفاهیمی مانند سکوت و شنیدن، آزادی، درد دل، و رازهای نهفته در طبیعت و وجود انسان می‌پردازد. شاعر از استعاره‌هایی مانند لب خاموش، می، صحرا، آیینه، و چشمه استفاده کرده تا احساسات عمیق و تفکرات پیچیده را بیان کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۰۰۸

کام دل از لب خاموش گرفتن دارد
نشئه‌ای زین می بی جوش گرفتن دارد

تا نوا های جهان ساز کدورت نشود
چون کری رهگذر گوش گرفتن دارد

نیست دیوانه ز کیفیت صحرا غافل
از جنون هم سبق هوش ‌گرفتن دارد

زاهدا کس ز سبوی می ‌ات آگاه نکرد
این صوابی ‌ست‌ که بر دوش گرفتن دارد

خوب و زشت آنچه در این بزم درّد طرف نقاب
همچو آیینه در آغوش ‌گرفتن دارد

هر نگه دیده به توفان دگر می‌جوشد
سر این چشمه‌ خس‌ پوش گرفتن دارد

فیض آزادی اگر پرده گشاید چون صبح
یک دمیدن به صد آغوش‌ گرفتن دارد

درد دل صور قیامت شد و نشنید کسی
پیش این بیخبران‌ گوش گرفتن دارد

مفت فرصت اگر آگه شوی از ساز نفس
این رگ خواب فراموش گرفتن دارد

در دل غنچه ز اسرار چمن بویی هست
خبر از مردم خاموش گرفتن دارد

چشم تا باز نمائی مژه ‌ها رو به قفاست
خبر امشبت از دوش‌ گرفتن دارد

به سخن قانعم از نعمت الوان بیدل
رزق خود چون صدف از گوش ‌گرفتن دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.