هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند پیری، ناامیدی، تنهایی، بی‌اعتنایی دیگران، و بی‌ثباتی زندگی می‌پردازد. شاعر از احساس بی‌پناهی، شکست آرزوها، و ناتوانی در رسیدن به خواسته‌هایش سخن می‌گوید و از دنیایی می‌نالد که به رنج‌های انسان بی‌توجه است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با مضامین غم‌انگیز و ناامیدکننده، برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است سنگین و نامناسب باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۱۰

چه بلاست اینکه پیری ز فنا خبر ندارد
سر ما نگون شد اما ته پا نظر ندارد

خط ما غبار هم نیست‌ که به‌ کس رسد پیامش
قلم شکستهٔ رنگ‌، غم نامه‌بر ندارد

دو سه روز صید وهمم که غبار دشت تسلیم
قفس دگر ندارد به جز اینکه پر ندارد

زخیال پوچ هستی به عدم مبند تهمت
که میان نازک یار خبر ازکمر ندارد

ز حباب یک تأمل به صد آبرو کفاف است
صدف محیط فرصت‌گهر دگر ندارد

غم انتظار سایل به مزاج فصل بار است
لب احتیاج مگشاکه‌کریم در ندارد

به حلاوت قناعت نرسید طبع منعم
نی بوربای درونش همه جا شکر ندارد

ز غم قیامت شمع ته خاک هم امان نیست
تو که سوختی طرب‌ کن شب ما سحر ندارد

ز عیان چه بهره بردم‌که خیال هم توان پخت
سر بی‌دماغ تحقیق سر زیر پر ندارد

که رسد به حال زارم‌ که شود به غم دچارم
که به‌کوی بیکسیها همه‌کس‌گذر ندارد

زتلاش همت شمع دلم آب‌گشت بدل
که به ذوق رفتن از خویش همه پاست سر ندارد
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.