هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیمی مانند ناامیدی، رنج، حسرت، و بی‌پناهی می‌پردازد. شاعر از غبار بی‌پایان، زخم‌های نچیده دل، و حرص بی‌ثمر سخن می‌گوید و به بی‌امیدی و حیرت انسان در برابر زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۲۳

غبار ما به جز این پر شکستنی‌که ندارد
کجا رود به امید نشستنی‌که ندارد

هزار قافله پا درگل است و می‌رود از خود
به فرصت و نفس بار بستنی‌که ندارد

چه زخمهاکه نچیده‌ست دل به فرقت یاران
ز ناخن المی سینه خستنی ‌که ندارد

سپند مجمر تصویرهمچو من به‌که نالد
ز وحشتی‌که فسرده‌ست و جستنی‌که ندارد

گذشته است جهانی ز اوج منتظر عنقا
به بال دعوی از خویش رستنی ‌که ندارد

اسیر حرص چه‌کوشش‌کند به ناز رهایی
بر این دکان هوس دل نبستنی ‌که ندارد

به حیرتم چه فسون است دام حیرت بیدل
تعلقی که نبودش‌، گسستنی که ندارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.