هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، رازداری، حیرت، و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی چون غبار دل، افسون، محبت، و بهار بیخودی سخن می‌گوید و به زیبایی‌های نهفته در حیرت و رمز و راز عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۴۹

خیالت در غبار دل صفاپردازیی دارد
پری در طبع سنگ افسون میناسازیی دارد

نمی‌دانم چسان پوشد کسی راز محبت را
حیا هم با همه اخفا عرق غمازیی دارد

مژه بگشا وبنیاد هوس تا عشق آتش زن
چراغ ناز این محفل شررپردازیی دارد

بیا رنگی بگردانیم مفت فرصت است اینجا
بهار بیخودی هم یک دو دم‌گلبازیی‌دارد

اگر از خود روم‌ کو تاب تا رنگی بگردانم
به آن عجزم‌که با من عجز هم طنازیی‌دارد

به دشت و در ندیدم از سراغ عافیت‌گردی
خیال بیدماغ اکنون گریبان‌تازیی دارد

نقاب‌رنگ هرجا می‌دردآیینه‌دیدار است
شب حیرت نگاهان‌ خوش ‌سحر پردازیی دارد

خدا کار بنای دل به ایمان ختم گرداند
خیال چشم او امشب فرنگ آغازیی دارد

به افسون نفس مغرور هستی زیستن ‌تا کی
به هرجا این هوا گل می‌کند ناسازیی دارد

فلک هرچند عرض ناز اقبالت دهد بیدل
نخواهی ‌غره شد این حیز پشت‌اندازیی ‌دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.