هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی به موضوعاتی مانند ناامیدی، تلاش بی‌ثمر، عجز انسان در برابر هستی، و ارزش قناعت و رضایت می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند آینه، سنگ، و گل، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند و به خواننده توصیه می‌کند که با قناعت زندگی کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانهٔ شعر更适合 برای سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۱۰۵۰

نقشم‌کسی از سعی چه فرهنگ برآرد
نقاش مگر از صدفش رنگ برآرد

عمری‌ست که با کلفت دل می‌روم از خویش
خود را چه‌قدر آینه با زنگ برآرد

صد شام ابد طی شد و صد صبح ازل رفت
تا یاس زخویشم دو سه فرسنگ برآرد

پهلو خور هنگامهٔ صحبت نتوان زیست
زبن انجمنم‌کاش دل تنک برآرد

در رهن خلشهای نفس فرصت هستی است
تیرتوکس از دل به چه آهنگ برآرد

تفریح دماغ تو و من درخور وهم است
زبن نسخه محال است‌کسی بنگ برآرد

با دامن اگر عیب تک و تاز نپوشی
عجز تو چه خارا از قدم لنگ برآرد

زین بار که من می‌کشم از کلفت هستی
سنگینی نامم ز نگین سنگ برآرد

آیینهٔ او محرمی وصل ندارد
حیرانی از این بیش که را دنگ برآرد؟

آه این دل مایوس نشاطم نپسندید
کو غنچه که واگردد و گلرنگ برآرد

بیدل‌، به‌کف خاک‌، قناعت کن و خوش باش
تا گرد هوا گیر تو اورنگ برآرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.