هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند فنا و هستی، امید و ناامیدی، عشق و آرزو، و گذر از مراحل مختلف زندگی می‌پردازد. شاعر از استعاره‌هایی مانند شعله، خاکستر، دریا، آیینه، و گلشن استفاده کرده تا احساسات عمیق انسانی و مفاهیم متافیزیکی را بیان کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۵۴

فسردن از مزاج شعله خاکستر برون آرد
تردد چو نفس سوزد ز خود بستر برون آرد

به اشکی‌ کلفت از دل‌ کی توان بردن که دریا هم
یتیمی مشکل‌ست از طینت‌ گوهر برون آرد

فنا هم مایهٔ هستی‌ست ازآفت مباش ایمن
که چون بگذشتی از مردن قیامت سر برون آرد

به نو میدی در این‌ گلشن چو رنگ امید آن دارم
که افسردن ز پروازم پر افشانتر برون آرد

ز جوش بیخودی صاف است درد آرزوی دل
خوشا آیینه‌ای کز خویش روشنگر برون آرد

غباری از خطش راه نظر می‌زد، ندانستم
که این شمع از پر پروانه‌ها دفتر برون آرد

که‌ می‌دانست پیش از دور خط‌، اعجاز حسن او
که از لعل ترش موج زمرّد سر برون ‌آرد

به‌ گلشن‌ گر بگویم وصف لعل میفروش او
به حسرت شاخ‌ گل از آستین ساغر برون آرد

ندارد شبنم من برگ اظهاری درین ‌گلشن
مگر نومیدیم در رنگ چشم تر برون آرد

به پستی تا بماند شوق جهدی‌ کن‌ که خون ‌گردی
چو آب آیینه‌دار رنگ‌ گردد، پر برون آرد

فریب جاه از بازیچهٔ گردون مخور بیدل
که می‌ترسم سر بی‌مغزی از افسر برون آرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.