هوش مصنوعی: این شعر بهار و گذرایی فصل‌ها و زیبایی‌های طبیعت مانند گل‌ها و آواز پرندگان را توصیف می‌کند، اما در عین حال بر گذرا بودن این لحظات و رنج‌های انسانی مانند غم، حرص و بیهودگی برخی تلاش‌ها تأکید دارد. شاعر از مخاطب می‌خواهد از فرصت‌های زودگذر زندگی استفاده کند و به معانی عمیق‌تر توجه نماید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و بیهودگی نیاز به درک بالاتری از زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۷۴

بهار می‌رود و گل ز باغ می‌گذرد
پیاله ‌گیر که فصل دماغ می‌گذرد

نوای بلبل و آواز خندهٔ ‌گلها
به دوش عبرت بانگ‌کلاغ می‌گذرد

کدورتی‌که ز اسباب چیده‌ای بر دل
سیاهیی است‌که آخر ز داغ می‌گذرد

به جستجوی چه مطلب شکسته‌ای دامن
غبار خود بهم آور سراغ می‌گذرد

کسی به جان‌کنی بی‌اثر چه چاره‌ کند
فراغها به تلاش فراغ می‌گذرد

فریب جلوهٔ طاووس زین چمن نخوری
غبار قافله سالار داغ می‌گذرد

مخالفت هم ازین دوستان غنیمت‌ گیر
دو روزه صحبت طوطی و زاغ می‌گذرد

شرر به صفحه زن و فرصت طرب درپاب
شب سحر نفست بی‌چراغ می‌گذرد

زقید لفظ برآ معنی مجرد باش
می است نشئه دمی‌ کز ایاغ می‌گذرد

مگو پیام قناعت به منعمان بیدل
غریق حرص ز پل بی‌دماغ می‌گذرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.