هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، شاعر صوفی و عارف، بیانگر احساسات عمیق و دردهای روحی شاعر است. او از فراق، انتظار، رنج‌های عاشقانه، وهم و خیال، و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا مانند «سوختن شمع»، «غبار وهم»، و «تیغ آبدار»، حالات درونی خود را به تصویر می‌کشد. در نهایت، شعر به مفاهیم عرفانی مانند گذشت زمان، عبرت‌گیری از هستی، و تسلیم در برابر قضا و قدر می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و استعاری ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۹۸

وداع عمر چمن‌ساز اعتبارم کرد
سحر دماندن پیری سمن بهارم‌ کرد

به رنگ دیدهٔ یعقوب حیرتی دارم
که می‌توان نمک خوان انتظارم‌ کرد

تعلق نفسم سوخت تا کجا نالم
غبار وهم گران گشت و کوهسارم‌ کرد

دل ستم‌زده صد جا غم تظلم برد
شکست آینه با عالمی دچارم‌ کرد

غبار می‌دمد از خاک من قدح در دست
نگاه مست که سیر سر مزارم‌ کرد

به نیم چشم زدن قطع شد وجود و عدم
گذشتگی چقدر تیغ آبدارم‌ کرد

نهفته داشت قضا سرنوشت مستی من
نم عرق ز جبین شیشه آشکارم ‌کرد

کنون ز خود مژه بندم ‌که عبرت هستی
غبار هر دو جهان بر نگاه بارم‌کرد

امید روز جزا زحمت خیال مباد
می نخورده در این انجمن خمارم کرد

چو شمع چاره ندارم ز سوختن بیدل
وفا گلی به سرم زد که داغدارم‌ کرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.