هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره‌ی عشق، انتظار، رنج، و ناامیدی است. شاعر از آرزوهای برآورده‌نشده، درد فراق، و بی‌پاسخی جهان سخن می‌گوید و گاهی به طغیان و عصیان روی می‌آورد. او از هستی و عدم، وصل و هجران، و بی‌اعتباری دنیا می‌گوید و در نهایت به فرار از همه‌چیز می‌اندیشد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی، عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی ابیات حاوی احساسات شدید و ناامیدی هستند که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۹۹

گر کمال اختیار خواهم کرد
نیستی آشکار خواهم کرد

جیب هستی قماش رسوایی‌ست
به نفس تار تار خواهم کرد

صفر چندی‌ گر از میان بردم
یک خود را هزار خواهم‌کرد

کس سوال مرا جواب نگفت
ناله در کوهسار خواهم کرد

دور گل گر گذشت گو بگذر
یک‌، دو ساغر بهار خواهم کرد

شوق تا انحصار نپذیرد
وصل را انتظار خواهم ‌کرد

داغ آهی اگر بهار کند
سرو و گل اعتبار خواهم‌ کرد

گر به خلدم برند و گر به جحیم
یاد آن گلعذار خواهم کرد

اینقدر جرم ننگ عفو مباد
هرچه کردم دوبار خواهم کرد

صد فلک انتظار می‌بالد
با که خود را دچار خواهم‌ کرد

انجمن‌ گر دلیل عبرت نیست
سیر شمع مزار خواهم کرد

در عدم آخر از هوای خطی
خاک خود را غبار خواهم ‌کرد

وضع‌ آغوش وصل‌ ممکن نیست
از دو عالم کنار خواهم کرد

آسمان سرنگون بیکاری‌ست
من‌که هیچم چه‌ کار خواهم ‌کرد

بیدل از صحبتم کنار گزین
فرصتم من فرار خواهم کرد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.