هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناتوانی‌ها، رنج‌ها و ناکامی‌های خود سخن می‌گوید. او از تلاش‌های بی‌ثمر، اشک‌ها و آه‌هایش می‌گوید که به نتیجه‌ای نرسیده‌اند. شاعر از بی‌زبانی، شرم هستی، و ناپایداری زندگی شکایت دارد و احساس می‌کند که علیرغم درد و رنجی که دارد، به چیزی دست نیافته است. شعر منعکس کننده حس عمیق ناامیدی، اشتیاق و پرسش وجودی است.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با مضامین پیچیده‌ای مانند ناامیدی، پوچی، و جستجوی معنا، برای درک و ارتباط برقرار کردن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۰۲

ناتوانی در تلاش حرص بهتانم نکرد
قدردانیهای طاقت آنچه نتوانم نکرد

شمع خامش وارهید از اشک و آه و سوختن
بی‌زبان بودن چه مشکلهاکه آسانم نکرد

تا مبادا خون خورد تمثالی از پیدایی‌ام
نیستی در خانهٔ آیینه مهمانم نکرد

زین‌چمن عمری‌ست پنهان‌می‌روم چون‌بوی‌گل
شرم هستی در لباس رنگ عریانم نکرد

درگهر هم موج من زحمت‌کش غلتیدنی‌ست
سودن دست آبله بست و پشیمانم نکرد

جان فدای‌طفل خوش‌خویی‌که پرواییش نیست
عمرها گرد سرم‌ گرداند و قربانم نکرد

انفعالم آب کرد اما همان آواره‌ام
گل شدن شیرازهٔ خاک پریشانم نکرد

وقت هر مژگان‌گشودن یک جهان دیدار بود
آه از این چشمی ‌که واگردید و حیرانم نکرد

دیده گر بی‌اشک گردید از حیا امیدهاست
جبهه آسان می‌کندکاری‌که مژگانم نکرد

زین‌ نُه‌ آتشخانه بیدل هرچه‌ برهم چید حرص
یأس جز تکلیف پشت دست و دندانم نکرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.