هوش مصنوعی: این شعر عرفانی-غنایی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، عرفان، رنج‌های بشری و رسیدن به کمال معنوی می‌پردازد. شاعر با نگاهی عمیق به رابطه‌ی انسان و جهان، مفاهیمی مانند فنا در عشق، گذر از خودی و رسیدن به حقیقت را بررسی می‌کند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیازمند درک و تجربه‌ی کافی از زندگی است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان نمادین، برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۰۱

اگر نظّاره‌ گل می‌توان کرد
وطن در چشم بلبل می‌توان‌ کرد

درین محفل ز یک مینا بضاعت
به چندین نغمه قلقل می‌توان‌کرد

عرق‌واری گر از شرم آب گردم
به جام عالمی مل می‌توان‌کرد

نظر بر خویش واکردن محال ا‌ست
اگرگویی تغافل می‌توان کرد

چو صبح این یک نفس ‌گردی ‌که داریم
اگر بالد تجمل می‌توان کرد

به هر محفل‌که زلفش سایه افکند
ز دود شمع ‌کاکل می‌توان ‌کرد

شهید حسرت آن ‌گلعذارم
ز زخم خنده برگل می‌توان کرد

به هر جا سطری از زلفش نوبسند
قلم از شاخ سنبل می‌توان ‌کرد

درین ‌گلشن اگر رنگست و گر بوست
قیاس بال بلبل می‌توان کرد

اگر این است عیش خاکساری
ز پستی هم تنزل می‌توان‌کرد

محیط بیخودی منصور جوش است
به مستی جزو را کل می‌توان ‌کرد

ازین بی‌دانشان جان بردنی هست
اگر اندک تجاهل می‌توان کرد

تردد مایهٔ بازار هستی‌ست
اگر نبود توکل می‌توان کرد

پر آسان است ازین دریا گذشتن
ز پشت پا اگر پل می‌توان ‌کرد

دهان یار ناپیداست بیدل
به فهم خود تأمل می‌توان‌ کرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.