هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از تنهایی و دوری از یارانش سخن می‌گوید. او با خیال یار خود زندگی می‌کند و لحظات مختلفی را با این خیال سپری می‌کند، از جمله آب دادن به دل از جوی مهرش، میوه افشاندن زیر درختش، و دریافت شکر و گوهر از او. زمانی که خیال یارش می‌آید، دربانش می‌شود و زمانی که می‌رود، در تنهایی باقی می‌ماند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۵۹۶

چون همه یارانِ ما رفتند و تنها ماندیم
یارِ تنهاماندگان را دَم به دَم می‌خواندیم

جُمله یاران چون خیال از پیشِ ما بَرخاستند
ما خیالِ یارِ خود را پیشِ خود بِنْشاندیم

ساعتی از جویِ مِهْرش آب بر دل می‌زدیم
ساعتی زیرِ درختشْ میوه می‌اَفْشاندیم

ساعتی می‌کرد بر ما شِکَّر و گوهر نِثار
ساعتی از شِکَّرِ او ما مگس می‌راندیم

چون خیالِ او دَرآمَد بر دَرَش دَربان شُدیم
چون خیالِ او بُرون شُد ما دَرین دَر ماندیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.