هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مفاهیمی مانند رضایت، گذرایی زندگی، ناامیدی از دنیا، عبرت‌گیری از دیگران و بی‌خبری از خود اشاره دارد. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند حباب، کاروان و آتش، گذرا بودن زندگی و ناپایداری اقبال را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از ابیات نیاز به تفسیر و دانش ادبی دارند که برای گروه سنی پایین‌تر مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۱۱۲۱

دل به خرسندی اگر ترک هوس می‌گیرد
کام عشرت ز نشاط همه‌کس می‌گیرد

نیست اقبال چو اسباب ندامت دربار
عبرت از بال هما بال مگس می‌گیرد

زندگی شبههٔ هستی‌ست‌که مانند حباب
هر که هست آینه‌ای پیش نفس می‌گیرد

بگذر از فکر اقامت‌ که به هر چشم زدن
کاروان صورت آواز جرس می‌گیرد

از ودیعت سپریهای فلک یاس مسنج
به تو این سفله چه داده‌ست‌ که پس می‌گیرد

التقات ضعفا پایه‌‌ی اقبال رساست
شعله است آتش اگر دامن خس می‌گیرد

سرمه رنگ است غبار گذر خاموشان
ای نفس ناله نگردی که عسس می‌گیرد

قطع امیدکن از عمر که موی پیری
شاهبازی‌ ست‌ که چون صبح نفس می‌گیرد

ناله باب است در آن شهر که ما قافله‌ایم
سودها مفت رفیقی‌ که جرس می‌گیرد

طالب بیخبری باش‌که در دشت طلب
رفتن ازخویش سراغ همه ‌کس می‌گیرد

بیدل این دامگه از صید تماشا خالی‌ست
مفت چشمی‌ که نگاهی به قفس می‌گیرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.