هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی بیانگر درد و رنج عشق و محبت است. شاعر از دل‌گرانی و کلفت روحی خود می‌گوید که به اندازه‌ای سنگین است که می‌تواند کوه بیستون را از جای برکند. او در گلشن زندگی مانند شبنم از محبت می‌گرید و آرزو می‌کند که تمام وجودش ذوب شود و تنها یک قطره اشک بریزد. شعر به ناپایداری جهان و نیرنگ‌های عشق اشاره دارد و هشدار می‌دهد که دنبال کردن هوس‌ها تنها باعث پشیمانی می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۴۴

وداع‌ کلفتم تا گل‌ کند چاک جگر ریزد
شب از برچیدن دامان‌ گریبان سحر ریزد

نی‌ام فرهاد لیک از دل‌گرانی‌ کلفتی دارم
که بار نالهٔ من بیستون را از کمر ریزد

در این‌ گلشن چو شبنم از محبت چشم آن دارم
که سرتا پای من بگدازد و یک چشم تر ریزد

مجویید از هجوم آرزو غیر از گداز دل
کف خون است اگر این رنگ‌ها بر یکدگر ریزد

جهان را اعتباری هست تا نیرنگ مشتاقی
چو چشم آید به هم‌، ناچار مژگان از نظر ریزد

سر و برگ اجابت نیست آه حسرت ما را
همان بهتر که این آتش به بنیاد اثر ریزد

محبت‌ کشته‌ را سهل‌ است اشک از دیده افشاندن
که عاشق‌ گرد اگر از دامن افشاند جگر ریزد

هوس‌ پیمایی آماده‌ست اسباب ندامت را
حذر آن شیوه‌ کز بی‌حاصلی خاکت به سر ریزد

به انداز خرامش‌ کبک اگر دوزد نظر بیدل
خجالت در غبار نقش پایش بال و پر ریزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.