هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه، حسرت، و ناامیدی است. شاعر از آرزوهای برآورده نشده، عشق ناکام، و رنج‌های روحی سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به ناپایداری دنیا و بی‌عدالتی‌های آن دارد. در نهایت، امیدواری اندکی برای رسیدن به آرامش یا پاسخ عشق دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی، همراه با انتقادهای اجتماعی و بیان احساسات پیچیده، برای درک بهتر به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در فهم کامل این مضامین دچار مشکل شوند.

غزل شمارهٔ ۱۱۶۱

همه راست زین چمن آرزو، که به کام دل ثمری رسد
من و پرفشانی حسرتی‌، که ز نامه گل به سری رسد

چقدر ز منت قاصدان‌، بگدازدم دل ناتوان
به بر تو نامه‌بر خودم‌، اگرم چو رنگ پری رسد

نگهی نکرده ز خود سفر، ز کمال خود چه برد اثر
برویم در پی‌ات آنقدر که به ما ز ما خبری رسد

شرر، طبیعت عاشقان‌، به فسردگی ندهد عنان
تب موج ما نبری گمان‌، که به سکتهٔ گهری رسد

به‌کدام آینه جوهری‌،‌کشم التفاتی از آن پری
مگر التماس‌گداز من به قبول شیشه‌گری رسد

به تلاش معنی نازکم‌،‌که درین قلمرو امتحان
نرسم اگر من ناتوان‌، سخنم به موکمری رسد

ز معاملات جهان کد، تو برآکزین همه دام و دد
عفف سگی به سگی خورد، لگد خری به خری رسد

به چنین جنونکدهٔ ستم‌، ز تظلم توکراست غم
به هزار خون تپد از الم‌،‌که رگی به نیشتری رسد

همه جاست شوق طرب‌کمین‌، ز وداع غنچه‌گل‌آفرین
تو اگر ز خود روی اینچنین به تو از تو خوبتری رسد

به هزارکوچه دویده‌ام‌، به تسلّیی نرسیده‌ام
ز قد خمیده شنیده‌ام‌،‌که چو حلقه شد به دری رسد

زکمال نظم فسون اثر، بگداخت بیدل بیخبر
چه قیامت است بر آن هنرکه به همچو بی‌هنری رسد
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.