هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند فنا، عشق، حقیقت، و خودشناسی می‌پردازد. شاعر از استعاره‌هایی مانند پروانه، آیینه، و لیلی و مجنون برای بیان مفاهیم عمیق استفاده کرده است. متن به دنبال کشف معنی در پدیده‌های جهان و رسیدن به وحدت وجود است.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۷۱

به امید فنا تاب وتب هستی‌گوارا شد
هوای سوختن بال و پر پروانهٔ ما شد

فکندیم از تمیز آخر خلل درکار یکتایی
بدل شد شخص با تمثال تا آیینه ییدا شد

زبان حال دارد سرمهٔ لاف‌کمال اینجا
نفس دزدید جوهر هر قدر آیینه‌گویا شد

ز عرض‌ جوهر معنی به وجدان صلح‌ کن ورنه
سخن رنگ لطافت باخت گر تقریر فرسا شد

حذر کن از قرین بد که در عبرتگه امکان
به جرم زشتی یک رو هزار آیینه رسوا شد

به هندستان اگر این است سامان رعونتها
توان ‌در مفلسی‌ هم‌ چیره‌ کلکی ‌بست ‌و مرنا شد

سراپا قطره خون نقش بند و در دلی جاکن
غم‌ اینجا ساغری‌ دارد که باید داغ‌ صهبا شد

خیال هرچه بندی شوق پیدا می‌کند رنگش
ز بس جاکرد لیلی در دل مجنون سویدا شد

گشاد غنچه در اوراق ‌گل خواباند گلشن را
جهان در موج ناخن غوطه زد تا عقده ام واشد

به خاموشی نمک دادم سراغ بی‌نشانی را
نفس در سینه دزدیدن صفیر بال عنقا شد

تأمل پیشه‌ کردم معنی من لفظ شد بیدل
ز صهبایم روانی رفت تا آنجاکه مینا ‌شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.