هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل، به بیان احساسات عمیق و پیچیده‌ی عشق، راز و نیاز با معشوق و مفاهیم عرفانی مانند ادب، خاموشی و قیامت می‌پردازد. شاعر از ناتوانی زبان در بیان احساسات، اهمیت ادب در عشق و مستی ناشی از عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، نیازمند درک و تجربه‌ی کافی از زندگی و احساسات است که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۱۹۱

هرچند دل از وصل قدح‌نوش نباشد
رحمی ‌که زیاد تو فراموش نباشد

حرفی که بود بی‌اثر ساز دعایت
یارب به زبان ناید و در گوش نباشد

جایی‌که به‌گردش زند انداز نگاهت
چندان ‌که نظرکار کند هوش نباشد

آنجا که ادب قابل دیدارپرستی‌ست
واکردن مژگان کم از آغوش نباشد

در دیر محبت که ادب آینه‌دارست
خاموش به آن شعله‌ که خاموش نباشد

گویند به صحرای قیامت سحری هست
یارب ‌که جز آن صبح بناگوش نباشد

خلقی‌ست خجالت‌کش مخموری و مستی
این خمکده را غیر عرق جوش نباشد

سر تا قدم وضع حباب است خمیدن
حمال نفس جز به چنین دوش نباشد

بیدل چه خیال است‌ کمال تو نهفتن
آیینهٔ خورشید نمد پوش نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.