هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی مانند عرفان، فلسفه، هستی‌شناسی، و نگاه عمیق به زندگی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند قطره، کوه، نرگس، و برگ گل، به مفاهیمی مانند تواضع، حسرت، شناخت خود، و گذرایی زندگی اشاره می‌کند. همچنین، تأکید بر ناآگاهی انسان از حقیقت وجود و نیاز به بینش عمیق‌تر از دیگر مضامین اصلی شعر است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و نمادین نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۱۲۰۵

هر کس به رهت چشم تری داشته باشد
در قطره محیط‌ گهری داشته باشد

با ناله چرا این همه از پای درآید
گر کوه ز تمکین کمری داشته باشد

از فخر کند جزو تن خویش چو نرگس
نادیده اگر سیم و زری داشته باشد

چون برگ گل آیینهٔ آغوش بهار است
چشمی که به پایت نظری داشته باشد

گر جیب دل از حسرت نامت نزند چاک
دانم‌ که نگین هم جگری داشته باشد

آسودگی و هوش‌پرستی چه خیال است
این نشئه ز خود بیخبری داشته باشد

ما خود نرسیدیم ز هستی به مثالی
این آینه شاید دگری داشته باشد

جز برق در این مزرعه‌ کس نیست‌ که امروز
بر مشت خس ما نظری داشته باشد

افسانه تسلی‌نفس عبرت ما نیست
این پنبه مگر گوش کری داشته باشد

زین فیض که عام است لب مطرب ما را
خاکستر نی هم شکری داشته باشد

عالم همه ‌گر یکدل بیمار برآید
مشکل که ز من خسته‌تری داشته باشد

چشمی‌ست‌ که باید به رخ هر دو جهان بست
گر رفتن از این خانه دری داشته باشد

بیدل چو نفس چاره ندارد ز تپیدن
آن‌ کس ‌که ز هستی اثری داشته باشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.