هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیمی مانند ناامیدی، رنج، عشق ناکام، و جستجوی معنا در زندگی سخن می‌گوید. شاعر از تلاش‌های بی‌ثمر، آرزوهای بربادرفته، و دردهای عاطفی می‌گوید و به مفاهیمی مانند فنا، حیرت، و تنهایی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج نیاز به درک بالاتری از زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۲۵۸

گل نکرد آهی‌که بر ما خنجر قاتل نشد
آرزو برهم نزد بالی‌که دل بسمل نشد

دام محرومی درین دشت احتیاط آگهی‌ست
وای بر صیدی‌که از صیاد خود غافل نشد

دل به راحت‌ گر نسازد با گدازش واگذار
گوهر ما بحر خواهد گشت اگر ساحل نشد

در بیابانی که ما را سر به کوشش داده‌اند
جاده هم از خویش رفت و محرم منزل نشد

شعله را خاموش گشتن پای از خود رفتن است
داغ هم گردیدم و آسودگی حاصل نشد

گرچه رنگ این دو آتشخانه از من ریختند
از جبینم چون شرر داغ فنا زایل نشد

اعتبار اندیشگان آفت‌پرست کاهشند
هیچکس‌بی‌خودگدازی شمع این محفل نشد

عافیت گر هست نقش پردهٔ واماندگی‌ست
حیف پروازی‌که آگاه از پر بسمل نشد

ذوق آغوش دویی در وصل نتوان یافتن
بیخبرمجنون ما لیلی شد ومحمل نشد

نی‌گداز دل به‌کار آمد نه ریزشهای اشک
بی‌تومشت خاک من برباد رفت وگل نشد

در لباس قطره نتوان تلخی دریاکشید
مفت آن خونی‌که خاکستر شد امّا دل نشد

غیرمن زین قلزم حیرت حبابی‌گل نکرد
عالمی صاحبدل‌است امّاکسی بید‌ل نشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.