هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی مانند گذر زمان، ناپایداری دنیا، تلاش برای درک حقیقت وجود، و رهایی از تعلقات مادی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده، از ناتوانی انسان در رسیدن به کمال و حقیقت سخن می‌گوید و بر بی‌ثباتی زندگی تأکید دارد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های عمیق و زبان شعری قدیمی ممکن است برای خوانندگان جوان دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۵۷

پیر گردیدم و هستی سبب ننگ نشد
چون‌کمان‌، خانهٔ بی‌بام و درم تنگ نشد

الفت دل نه همین حایل عزم نفس است
آبله پای که بوسید که او لنگ نشد

بی‌صفا محرمی خویش چه امکان دارد
سنگ تا شیشه نشد آینهٔ سنگ نشد

بیخبرسوخت نفس ورنه درین‌ مکتب وهم
صفحه‌ای نیست‌کز آتش زدن ارژنگ نشد

دل هر ذره به صد چشم تماشا جوشید
دهر طاووس شد و محرم نیرنگ نشد

صوف و اطلس ز کجا پینه بر اندام تو دوخت
بر هوس جامهٔ عریانی اگر تنگ نشد

شبنم صبح دلیل است ‌که در عالم رنگ
تا نفس آب نشد آینه بی‌زنگ نشد

گوش بر زمزمهٔ ساز سپندیم همه
داغ‌ شد محفل و یک نغمه به‌ آهنگ نشد

درگریبان عدم نیز رهی داشت خیال
آه ازبی‌نفسیها نی ما چنگ نشد

هرچه یوشید جهان‌، غیرکفن‌، یمن نداشت
ماتمی بود لباسی‌ که به این رنگ نشد

با خیالات بجوشیدکه در مزرع وهم
بنگ‌ کم نیست چه شد بیدل اگر دنگ نشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.