هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ عشق، انتظار، رنج و ناامیدی است. او از بی‌اثری اشک‌ها، زوال ستارگان، یاد خلد بدون معشوق، و وضعیت نابسامان عقلای زمانه سخن می‌گوید. همچنین به موضوعاتی مانند فقدان اخلاق در میان صاحبان قدرت و از دست رفتن آبرو اشاره می‌کند. شاعر با زبانی نمادین و پر از ایهام، حالات روحی خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و انتقادهای تلخ ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۷۷

دل باز به جوش یارب آمد
شب‌ رفت و سحرنشد شب‌ آمد

اشک از مژه بسکه بی‌اثر پخت
رحمم به زوال‌ کوکب آمد

بی‌ روی تو یاد خلد کردم
مرگی به عیادت تب آمد

شرمندهٔ رسم انتظارم
جانی‌ که نبود بر لب آمد

مستان خبریست در خط جام
قاصد ز دیار مشرب آمد

وضع عقلای عصر دیدم
دیوانهٔ ما مؤدب آمد

از اهل دول حیا مجویید
اخلاق کجاست‌، منصب آمد

از رفتن آبرو خبر گیر
هرجا اظهار مطلب آمد

گفتم چو سخن‌، رسم‌ به‌ گوشی
هرگام به پیش من لب آمد

راجت در کسب نیستی بود
از هر عمل این مجرب آمد

بیدل نشدم دچار تحقیق
آیینه به دست من شب آمد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.