هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی مانند ناامیدی، حیرت، شکست، حرمان و ناتوانی در زندگی می‌پردازد. شاعر از وضعیت خود ناراضی است و احساس می‌کند که در زندگی به جایی نرسیده است. او از امیدهای بربادرفته، ندامت و عجز خود سخن می‌گوید و به دنبال آرامش و رهایی از رنج‌های دنیوی است.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، مانند ناامیدی، حرمان و تفکر دربارهٔ هستی، برای درک و تجربهٔ مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، این شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد تا بتواند به درستی درک و تحلیل شود.

غزل شمارهٔ ۱۲۷۸

ز هستی قطع‌کن‌ گر میل راحت در نمود آمد
چو حیرت صاف ما در دست تا مژگان فرود آمد

نماز ما ضعیفان معبد دیگر نمی‌خواهد
شکست‌آنجا که‌شدمحراب‌طاقت‌درسجود آمد

چه دارد سیر امکان جز امید خاک ‌گردیدن
درین حرمانسرا هرکس عدم مشتاق بود آمد

ز وضع زندگی طرفی نبستم جز به نومیدی
چه سازم این ندامت‌ساز پر عبرت سرود آمد

به این عجزی‌که در بنیاد سعی خویش می‌بینم
شوم گر سایه از دیوار نتوانم فرود آمد

ندانم دامن زلف که از کف داده‌ام یارب
صدای دست برهم سودنم پر مشک سود آمد

گرانست از سماجت‌گر همه آب بقا باشد
به مجلس چون نفس بر لب نباید زود زود آمد

ز هستی تا نگشم منفعل آهم نجست از دل
عرق آبی به رویم زد که این اخگر به دود آمد

ز استغنا چو بیدل داشتم امید تشریفی
گسستن از دو عالم ‌کسوتم را تار و پود آمد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.