هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، سرشار از تصاویر شعری پیچیده و استعاره‌های عمیق است که به موضوعاتی مانند عشق، رنج، صبر، ناامیدی و جستجوی معنا در زندگی می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند گل، خورشید، و ابرو برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و به مفاهیمی مانند عجز، تلاش و رسیدن به آرامش اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۸۴

فالی از داغ زدم دل چمن‌آیین آمد
ورق ‌لاله‌ به‌ یک نقطه چه ‌رنگین ‌آمد

جرأت سعی‌، دماغ تپش‌آرایی کیست
پای خوابیدهٔ ما آبله بالین آمد

چون دو ابرو که نفس سوختهٔ ربط همند
تیغ او زخم مرا مصرع تضمین آمد

عافیت می‌طلبی بگذر از اندیشهٔ جاه
شمع را آفت سر افسر زرین آمد

تلخکامی‌ست ز درک من و ما حاصل‌ کوش
بی‌حلاوت بود آن‌کس‌ که سخن‌چین آمد

صفحهٔ سادهٔ هستی رقم غیر نداشت
هرکه شد محرم این آینه خودبین آمد

سایه از جلوهٔ خورشید چه اظهار کند
رفتم از خویش ندانم به چه آیین آمد

هرکسی در خور خود نشئهٔ راحت دارد
خار پا را ز گل آبله بالین آمد

در خزان غوطه زن و عرض بهاری دریاب
عالمی رفت به بیرنگی و رنگین آمد

صبر کردیم و به وصلی نرسیدیم افسوس
دامن ما ته سنگ از دل سنگین آمد

بیدل از عجز طلب صید فراغت داریم
سایه را بخت نگون طرهٔ مشکین آمد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.