هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند خودشناسی، حیرت در برابر هستی، و ناتوانی انسان در درک حقیقت وجودی خود و جهان می‌پردازد. شاعر از ناتوانی انسان در رسیدن به کمال و حقیقت سخن می‌گوید و بیان می‌کند که انسان‌ها اغلب درگیر ظواهر و نام‌ها هستند بدون آنکه به جوهره واقعی دست یابند. همچنین، اشاره‌ای به تنهایی و سردرگمی انسان در مسیر شناخت خود دارد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در این شعر برای درک و تجزیه‌وتحلیل، به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. نوجوانان ممکن است در درک کامل این مفاهیم با مشکل مواجه شوند، درحالی که بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مضامین ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۱۳۱۱

در بساطی که دم تیغ ادب آخته‌اند
بی‌نیازان سر و گردن به خم افراخته‌اند

نه فلک را به خود افتاده‌سر وکار جدال
عرصه خالی و ز حیرت سپر انداخته‌اند

در مقامی‌که دل و دیده و دیدار یکیست
همه داغند که آیینه نپرداخته‌اند

چه بهار و چه خزان در چمنستان حضور
عرض هر رنگ که دادند همان باخته‌اند

همچو عنقاکه به جز نام ندارد اثری
همه آوازه ی پرواز ز پر ساخته‌اند

بلبلان‌چمن قرب به‌آهنگ‌یقین
می‌سرایند و همان هم سبق فاخته‌اند

از ازل تا به ابد آنچه تماشا کردیم
خود نمایان خیال آینه پرداخته‌ اند

گر به‌ منزل نرسیده ست‌ کسی نیست عجب
کان سوی خویش ندارند ره‌ و تاخته‌اند

چاره ی خودسری خلق چه امکان دارد
شش‌جهت انجمن عیش به غم ساخته‌اند

خودشناسی عرض جوهر یکتایی نیست
بیدل اینها همه خویشند که نشناخته‌اند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.