هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، شاعر سبک هندی، سرشار از مضامین عرفانی، انتظار، ناامیدی و امید است. شاعر از انتظار و عشق سخن می‌گوید و از دگرگونی‌های درونی خود می‌نالد. او از تبدیل شدنش به چیزی غیر از آنچه بوده سخن می‌گوید و از اسارت در چرخه‌ی گفت‌وگوها و امیدهای واهی می‌نالد. در نهایت، شاعر به تسلیم در برابر تقدیر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری از زندگی دارد که معمولاً در سنین نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی سبک هندی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۲۹

تا ز گرد انتظارت مستفیدم‌ کرده‌اند
روسفید الفت از چشم سفیدم کرده‌اند

نوبهار گردش رنگ تماشا نیستم
از قدم آیینهٔ شوق جدیدم کرده‌اند

نغمه‌ام اما مقیم ساز موهوم نفس
در خیال‌آباد پنهانی پدیدم کرده‌اند

تا نفس باقی‌ست از گرد من و ما چاره نیست
هرزه‌تاز عرصهٔ‌گفت و شنیدم‌کرده‌اند

دیده ی قربانی‌ام برگ نشاطم حیرت است
از کفن خلعت‌طرازیهای عیدم کرده‌اند

آرزو تا نگذرد زین ‌کوچه بی ‌تلقین درد
طفل اشکی چند در پیری مریدم‌ کرده‌اند

یأس‌ کو تا همتم سامان آزادی‌ کند
عالمی را دام تسخیر امیدم کرده‌اند

چون نفس از ضعف جز قلب هوا نشکافتم
فتح باب بی‌دری وقف کلیدم کرده‌اند

حسرت من می‌تپد همدوش نبض کاینات
در دل هر ذره صد بسمل شهیدم‌کرده‌اند

بیدل از پیری سراپایم خم تسلیم زنخت
سرو ین‌گلزار بودم شاخ بیدم‌کرده‌اند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.