هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالات و رفتار افرادی می‌پردازد که با تکبر و بی‌نیازی از دیگران جدا شده‌اند. آن‌ها با وجود ادعای آزادگی، مانند گردباد و غبار از هر گذرگاهی برخاسته‌اند و نشان‌دهنده‌ی بی‌وفایی و نومیدی هستند. شاعر از بی‌توجهی دیگران به انتظارش گلایه می‌کند و اشاره می‌کند که حتی گریه نیز در اینجا بی‌فایده است. در نهایت، این افراد با ترک تعظیم و تکبر، همچون نیشکر از زمین برخاسته‌اند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی، اجتماعی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۶۲

بی‌نیازان برق‌ربز بحر و بر برخاستند
درگرفتند آتشی‌ کز خشک و تر برخاستند

بسکه در طبع غناکیشان توقع محو بود
دامن ‌افشان چون غبار از هر گذر برخاستند

پهلوانی بود اگر واماندگان زین انجمن
یک‌عصا چون‌شمع‌از شب تا سحر برخاستند

دعوی ‌آزادگی‌ کم ‌نیست ‌گر زین دشت و در
گردبادی چند دامن برکمر برخاستند

سرنگونی‌ کاش می‌بردند از شرم شکست
این علمها خاک بر فرق از ظفر برخاستند

از مزاج خلق غافل ذوق افسردن نرفت
یکقلم از خواب بالین زبر سر برخاستند

گریه هم اینجا ز نومیدی وفا با کس نکرد
شمعها پر بی‌دماغ چشم تر برخاستند

از تلاش آسودگان دل جمع‌ کردند از جهات
همچو موج از پا نشستند و گهر برخاستند

ترک تعظیم رعونت کن که عالی‌ همتال
تا قدم برگردن افشردند سر برخاستند

آبیار نخلهای این ‌گلستان شرم بود
تا کمر در گل فرو رفتند اگر برخاستند

کس ‌درین محفل دمی چند انتظار ما نبرد
آه از آن یاران ‌که از ما پیشتر برخاستند

قید جسم افزود بیدل وحشت آزادگان
درخور بند از زمین چون نیشکر برخاستند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.