هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، به ناپایداری و بی‌ثباتی دنیا، بی‌معنایی تلاش‌های انسانی و پوچ‌گرایی می‌پردازد. شاعر از جنون، عشق، و ناامیدی سخن می‌گوید و به انتقاد از جامعه و ارزش‌های سطحی می‌پردازد. در نهایت، او به تنهایی انسان و بی‌پناهی او در این جهان اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی، پوچ‌گرایی و انتقادهای اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جنون و عشقِ آشفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۶۹

خلقی‌ست پراکندهٔ سعی هوسی چند
پرواز جنون ‌کرده به بال مگسی چند

کر و فر ابنای زمان هیچ ندارد
جزآنکه‌گسسته‌ست فسار و مرسی چند

چون سبحه ز بس جادهٔ تحقیق نهان است
دارند قدم بر سر هم پیش و پسی چند

کوک است به افسردگی اقبال خسیسان
در آتش یاقوت فتاده‌ست خسی چند

با زمره اجلاف نسازد چه کند کس
این عالم پوچ است و همین هیچ کسی چند

برده است ز اقبال دو عالم گرو ناز
پایی که درازست ز بی‌دسترسی چند

درگرد مزارات سراغی‌ست بفهمید
پی‌گم شدن قافلهٔ بی‌جرسی چند

ترک ادب این بس‌ که اسیران محبت
منقارگشودند ز چاک قفسی چند

نی دیر پرستیم و نه مسجد، نه خرابات
گرم است همین صحبت ما با نفسی چند

بیدل به عرق شسته‌ام از شرم فضولی
مکتوب نفس داشت جنون ملتمسی چند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.