هوش مصنوعی:
متن بالا یک شعر عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند گذر زمان، فنا و بقا، عشق، رنج و شادی میپردازد. شاعر از خواننده میخواهد که بر مشکلات و رنجها بخندد و از زندگی لذت ببرد، حتی در شرایط سخت. این شعر با استفاده از تصاویر زیبا و نمادین مانند گل، بهار، آتش و اشک، مفاهیم عمیق عرفانی و انسانی را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، برخی از تصاویر و نمادهای استفادهشده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم یا سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۳۷۰
گر آگهی به سیر فنا و بقا بخند
عبرت بهانهجوست بر این خندهها بخند
گل رستن و بهار دمیدن چه لازم است
در زیر لب چو آبلهٔ زیر پا بخند
افسردی ای شرر به فشار شکفتگی
آخرتو راکهگفت در این تنگنا بخند
مستغنی از گل است مزار شهید عشق
ای غنچه لب، توبر سرخاکم بیا بخند
فرصت کمین وعدهٔ فردا دماغ کیست
ایگل بهار رفت برای خدا بخند
منعم! غبار چهرهٔ محتاج، شستنیاست
بر فقر گریه گر نکنی بر غنا بخند
چندین سحر به وهم پرافشان ناز رفت
یکگل تونیز از لب بام هوا بخند
درپرده خون حسرت بیدست وپا مریز
گاهی چو اشک گریهٔ دنداننما بخند
صدگل بهارمنتظر یک جنون توست
آتش به صفحهات زن و سرتا به پا بخند
با صبح گفتم از چه بهار است خندهات
گفت اندکی تو هم زتکلف برآ بخند
بر شام ما چو شمع جوانی بسی گریست
پیری کنون تو گل کن و بر صبح ما بخند
بیدل بهار عمر شکفتن چه خنده است
ای غافل از نفس عرقی از حیا بخند
عبرت بهانهجوست بر این خندهها بخند
گل رستن و بهار دمیدن چه لازم است
در زیر لب چو آبلهٔ زیر پا بخند
افسردی ای شرر به فشار شکفتگی
آخرتو راکهگفت در این تنگنا بخند
مستغنی از گل است مزار شهید عشق
ای غنچه لب، توبر سرخاکم بیا بخند
فرصت کمین وعدهٔ فردا دماغ کیست
ایگل بهار رفت برای خدا بخند
منعم! غبار چهرهٔ محتاج، شستنیاست
بر فقر گریه گر نکنی بر غنا بخند
چندین سحر به وهم پرافشان ناز رفت
یکگل تونیز از لب بام هوا بخند
درپرده خون حسرت بیدست وپا مریز
گاهی چو اشک گریهٔ دنداننما بخند
صدگل بهارمنتظر یک جنون توست
آتش به صفحهات زن و سرتا به پا بخند
با صبح گفتم از چه بهار است خندهات
گفت اندکی تو هم زتکلف برآ بخند
بر شام ما چو شمع جوانی بسی گریست
پیری کنون تو گل کن و بر صبح ما بخند
بیدل بهار عمر شکفتن چه خنده است
ای غافل از نفس عرقی از حیا بخند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.