هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی، به مفاهیمی مانند عشق، بی‌خودی، حیرت، و جستجوی حقیقت می‌پردازد. شاعر از ذرات جهان به عنوان آینه‌هایی یاد می‌کند که حقیقت را بازتاب می‌دهند، اما انسان قادر به درک کامل آن نیست. عشق، تسلیم، و رهایی از خود به عنوان راهی برای رسیدن به حقیقت مطرح شده‌اند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌های به کار رفته نیاز به دانش ادبی و تجربه‌ی زندگی بیشتری برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۱۳۷۷

ذره تا مسهر هزار آینه عریان‌ کردند
ما نگشتیم عیان هر چه نمایان ‌کردند

بیخودی حیرت حسن عرق ‌آلود که داشت
که دل و دیده یک آیینه چراغان کردند

حسن بیرنگی او را ز که یابیم سراغ
بوی گل آینه‌ای بود که پنهان کردند

دل هر ذره چمنزار پر طاووس است
گر‌د ما را به هوای که پریشان کردند

سرو برگ طلبی ‌کو که نفس‌ِ سوختگان
نیم لغزش به هزار آبله سامان‌کردند

سعی جوهر همه صرف عرض‌آرایی‌هاست
سوخت نظاره به این رنگ‌که مژگان‌کردند

وضع تسلیم جنون عافیت‌آباد دل است
این گهر را صدف از چاک گریبان کردند

عشق از خجلت تغییر وفا غافل نیست
آب شد آتش ‌گبری که مسلمان ‌کردند

بیدماغی چه‌گریبان‌که نداده‌ست به چاک
تنگ شد گوشهٔ دل عرصهٔ امکان‌کردند

بیدل ازکلفت افسرده‌دلیها چو سپند
مشکلی داشتم از سوختن آسان‌کردند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.