هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ستایش پادشاهی قدرتمند و شجاع می‌پردازد. در آن از نمادهای تاریخی و اساطیری مانند جمشید، اسکندر، دارا، و افریدون استفاده شده است. شاعر با توصیف شکوه و عظمت پادشاه، از قدرت نظامی، عدالت، و بخشندگی او سخن می‌گوید. همچنین، از عناصر طبیعی مانند خورشید، ماه، و آسمان برای توصیف عظمت پادشاه بهره برده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم پیچیده و واژگان ادبی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به دانش ادبی و تاریخی دارد. همچنین، برخی از اشارات اساطیری و تاریخی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۹ - مطلع ثانی

جشنی ز نوروز عجم‌ کاراستش جمشید جم
جشنی که با کون و علم شاه جهاندار آمده

یعنی شجاع‌السلطنه آنکو ز قلب و میمنه
همرزم صد تن یک‌تنه در دشت پیکار آمده

اسکندر دارا خدم دارای اسکندر حشم
سالار افریدون علم سلم سپهدار آمده

از لطف ‌و قهرش ‌این ‌زمان ‌شد آشکارا در جهان
زان مرکز آب روان زین مرکز نار آمده

لرزان تن ‌کاووس ازو ترسان روان طوس ازو
در رزمگه ‌کاموس ازو چون نقش دیوار آمده

آرش ‌فکار از تیر او گرشاسب از شمشیر او
در حیطه ‌تسخیر او هفت و شش ‌و چار آمده

هرگه‌که شمشیر آخته روی زمین پرداخته
گردون سپر انداخته عاجز ز پیکار آمده

گردان ستوه از رزم اوگردون خجل از بزم او
ثابت به پیش عزم او هر هفت سیار آمده

تاگیردش اندر جهان مانند مرکز در میان
ز آغاز شکل آسمان بر شکل پرگار آمده

گردون‌ کباب مهر او مست شراب مهر او
فیض سحاب مهر او بر کشت احرار آمده

مه نعل سم مرکبش ‌گردون روان در موکبش
تابنده نورکوکبش مرآت انوار آمده

ای‌ کاخ‌ کیوان جای تو مه سوده سر بر پای تو
تابنده روز از رای تو همچون شب تار آمده

زانصاف تو جان زمان هستند در خواب امان
جز بخت تو کاندر جهان پیوسته بیدار آمده

اجرام انجم نیت این تابنده هر ساعت چنین
رشحیست بر چرخ برین‌کز ابر آذار آمده

هر قطره‌یی کاندر هوا باریده از ابر عطا
از شرم جودت قهقرا بر چرخ دوّار آمده

الای گردون پست تو هستی جود از هست تو
غمگین ‌ز فیض ‌دست‌ تو صد همچو زخار آمده

شاها به قاآنی نگر خاقانی ثانی نگر
نی روح خاقانی نگر اینک به‌گفتار آمده

نا برزند از کوه سر خورشید خاور هر سحر
در شرق‌وغرب‌و بحر و بر نورش‌نمودار آمده

تابنده بادا اخترت بر سر ز خورشید افسرت
زان‌رو که رای انورت خورشید آثار آمده
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۸ - و له فی المدیحه
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۰ - در ستایش پادشاه علیین جایگاه محمدشاه غازی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.