هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره رنجها و ناکامیهای زندگی است. او از عشق، غرور، بیعدالتی و فراموشی توسط دیگران مینالد و به تلخیهای روزگار اشاره میکند. شاعر با استفاده از استعارههای زیبا مانند 'بال و پر کنده' و 'مور بودم به غرور مگس'، احساس درماندگی و سقوط خود را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه زندگی دارد که معمولاً در سنین نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین، برخی از استعارهها و مفاهیم مانند 'بیعدالتی' و 'فراموشی' ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۳۸۰
روزگاری که به عشق از هوسم افکندند
بال و پر کنده برون قفسم افکندند
ما و من خوش پر و بالی به خیال انشا کرد
مور بودم به غرور مگسم افکندند
تا کند عبرتم آگاه ز هنگامهٔ عمر
در تب و تاب شمار نفسم افکندند
خون خشکم جوی از قدر نیرزبد آخر
صد ره از پوست برون چو عدسم افکندند
نقش پا کرد تصور به تغافل زد و رفت
در ره هر که خط ملتمسم افکندند
ناز دارم به غباری که ز بیداد فلک
سرمه شد تا به ره دادرسم افکندند
چه توان کرد سراغ همه زین دشت گم است
در پی قافلهٔ بیجرسم افکندند
شکوهٔ من ز فراموشی احباب خطاست
از ادب پیش گذشتم که پسم افکندند
سخت زحمتکش اسباب جهانم بیدل
چه نمودند که در دیده خسم افکندند
بال و پر کنده برون قفسم افکندند
ما و من خوش پر و بالی به خیال انشا کرد
مور بودم به غرور مگسم افکندند
تا کند عبرتم آگاه ز هنگامهٔ عمر
در تب و تاب شمار نفسم افکندند
خون خشکم جوی از قدر نیرزبد آخر
صد ره از پوست برون چو عدسم افکندند
نقش پا کرد تصور به تغافل زد و رفت
در ره هر که خط ملتمسم افکندند
ناز دارم به غباری که ز بیداد فلک
سرمه شد تا به ره دادرسم افکندند
چه توان کرد سراغ همه زین دشت گم است
در پی قافلهٔ بیجرسم افکندند
شکوهٔ من ز فراموشی احباب خطاست
از ادب پیش گذشتم که پسم افکندند
سخت زحمتکش اسباب جهانم بیدل
چه نمودند که در دیده خسم افکندند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.