هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند گذرایی زندگی، ناپایداری خواسته‌های دنیوی، پوچی تلاش‌های انسان و حقیقت نهفته در هستی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند باغ، قافله، آیینه و شمع، به بیان ناامیدی از دنیای فانی و جستجوی معنی عمیق‌تر در زندگی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۸۱

روزی که هوسها در اقبال گشودند
آخر همه رفتند به جایی که نبودند

زین باغ‌ گذشتند حریفان به ندامت
هر رنگ‌ که‌ گردید کفی بود که سودند

افسوس‌ که این قافله‌ها بعد فنا هم
یک نقش قدم چشم به عبرت نگشودند

اسما همه در پرده ناموسی انسان
خود را به زبانی ‌که نشد فهم ستودند

اعداد یکی بود چه پنهان و چه پیدا
ما چشم ‌گشودیم‌ کزین صفر فزودند

از حاصل هستی به فناییم تسلی
در مزرعهٔ ما همه ناکشته درودند

تاراجگران هستی موهوم ز فرصت
توفیق یقینی که نداریم ربودند

زین شکل حبابی ‌که نمود از دویی رنگ
گفتم به‌ کجا گل‌ کنم آیینه نمودند

چون شمع به صیقل مزن آیینهٔ داغم
با هر نگهم انجمنی بود زدودند

خامش‌نفسان معنی اسرار حقیقت
گفتند در آن پرده که خود هم نشنودند

عبرت نگهان را به تماشاگه هستی
بیدل مژه بر دیده‌ گران‌ گشت غنودند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.