۳۱۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴

به زهر تشنه لبم با شکر چه کار مرا
دراز باد شبم با سحر چه کار مرا

مرا نشاط تماشا بس از بهشت وصال
به قیمت کم و بیش ثمر چه کار مرا

ز بهر کاوش دل اهل درد نیش طلب
من و نگاه تو، با نیشتر چه کار مرا

مرا فریب دهد ناله ای و به غم گوید
ز من ترانه شنو با اثر چه کار مرا

ز ناز شربت کوثر نمی چشیدم، آه
به آتش دل داغ جگر چه کار مرا

من و شکستن افغان به سینه در شب غم
به نغمه سنجی مرغ سحر چه کار مرا

چرا ز غرفی جانباز سر نمی طلبی
فدای تیغ تو جانم، به سر چه کار مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.