هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از بیگانگی و عداوت اطرافیان است. او از نبود همدلی و همراهی شکایت دارد و احساس می‌کند که حتی نزدیکانش نیز با او غریبانه رفتار می‌کنند. شاعر از صبر و ایمان ناپایدار دیگران در محبت گلایه می‌کند و آرزو می‌کند که عذاب دوزخ به دشمنانش برسد. در نهایت، او به عرفی توصیه می‌کند که به جای بی‌غمان برود، چرا که در اینجا حتی نمک نیز الفت سینه‌ها را ندارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی مانند تنهایی، عداوت و آرزوی انتقام است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامناسب باشد. درک این مفاهیم نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰

به جز ریش بلا مرهم مبادا ریسه ریشان را
عداوت با دل من باد زهر آلود نیشان را

به من بیگانگان را کی دل هم صحبتی ماند
که با من صحبت غم می کند بیگانه خویشان را

دمی صد چشمه هایی ۰۰۰ از دلم سر آمد و شادم
که محکم نیست ایمان محبت صبر کیشان را

نه با من با یکی از اهل دل دوستی می کن
ولی در کار هست آخر سر زلف پریشان را

عذاب دوزخ آشامان به آتش خون کند ایزد
مگر در سینه ی آسودگان اندازد ایشان را

برو عرفی به کوی بی غمان پژمرده ی مرهم
که این جا با نمک همه نیست الفت سینه ریشان را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.